ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سال 61 هجری گذشت و سالهای کوتاه بعد از آن نیز سپری شد درحالیکه مردم مدینه شورش کردند و عمال یزید آن را سرکوب نمودند و مکّیان با عبداله بن زبیر دیرگاهی بر علیه یزید مقاومت کردند و هر سوی سرزمین اسلامی را به نوعی قهر و غضب مسلمین دربرگرفته بود و خونخواهی سالار شهیدان، حسین بن علی(ع) مردم را برانگیخته بود تا به محض پیدا شدن مفرّی و روزنی فریاد برآرند و خونخواهی کنند!
مختار بن ابی عبید در زندان یزیدیان بود، عبداله بنعمر، هم او که نامش در جمع افراد چهارگانه بیعتنکرده با یزید آمده است میانجیگری کرد و مختار با ضمانت یارانی آزاد شد.
مختار آزاد شد و قصد نمود تا سوگند خود را به کفاره بشکند و شترها را در صورت لزوم قربانی کند اما دست از قیام بر علیه یزیدیان برندارد.
ادامه